شکست کودتاچیان در روز جمعه٬ نگاهی دیگر

نکته ای که روز جمعه توجه زیادی را جلب نکرد٬ حضور آیت الله امامی کاشانی بود به عنوان خطیب جمعه این هفته ٬ در روزی که قرار بود شاخ و شانه های زیادی برای جنبش سبز کشیده شود و روزی که قرار بود نقطه عطفی بشود برای ساکت کردن جنبش. آیت الله ساده دلی که هر بار به راحتی می توان از میان خطبه هایش چندین جک دست اول پیدا کرد و چند روزی با آنها سرگرم شد. و البته کسی که کودتاچیان به علت علاقه او به هاشمی رفسنجانی چندان دل خوشی از او ندارند و احتمالا بدشان نمی آمد که احمد خاتمی یا این ابله نو رسیده رایانه ای ٬ صدیقی را بفرستند که به جای مظلوم نمایی برای جمهوری اسلامی و درخواست وحدت ٬ کمی شاخ و شانه های شریعت مدارانه بکشد و دل بسیجیان اخیرا سه تیغه کرده را بیشتر شاد کند.

از طرف دیگر ٬ ظاهرا مغز متفکر کودتا در روز جمعه علاقه چندانی را برای بسیج کردن (بخوانید بار زدن و انتقال) نیرو های خود به راهپیمایی حکومتی از خود نشان نداد. ساده دلی است اگر که تصور کنیم که جمعیت شش هفت هزار نفری خیابانها که در واقع همان رقم مشارکت معمول در نماز جمعه پایتخت است ٬ حداکثر وسع کسانی هست که داستان عکس و آتش را به عنوان یک برگ برنده چند روز پیش از آن علم کرده بودند. تردیدی نیست که در صورت لزوم ٬ همان چند ده هزار مواجب بگیری که معمولا برای این مناسبت ها جمع می کنند می توانستند روز آبرومندانه تری را به همراه نعره های احمد خاتمی برای برنامه ریزان پس پرده خلق کنند. ولی چرا این گونه نشد؟

یک نگاه می تواند این باشد که کودتاچیان ٬ بعد از ماهها بازی  ها را یکی بعد از دیگری به حریف سبز پوش خودشان واگذار کردن٬ با علم کردن داستان عکس ٬ به خیال خود٬ یک موقعیت گل مناسب خلق کردند و حقا هم در روزهای اول اجرای برنامه ٬ ب با توجه به اختلاف نظری که در میان سبز ها بر سر چطور موضع گرفتن تا حدودی پدیدار شد ٬ ه نظر می رسید که در حال به ثمر رساندن موقعیت خلق شده هم هستند. اما با تیزهوشی سبزها و عقلانیت موسوی و مجمع روحانیون و به لطف خبر رسانی دنیای مجازی ٬‌تقریبا از روز چهارشنبه روشن شد که کودتاچیان در آفساید قرار دارند و از داستان چیزی عاید آنها نمی شود. این بود که تصمیم بر این شد که روز جمعه به شکلی فرمالیته و نه چندان با شکوه بیاید و بگذرد.  فراموش نکنیم که در حال حاضر نه کودتا چیان و نه رهبر علاقه چندانی به خمینیزه کردن فضای سیاسی کشور ندارند و در واقع این داستان با اکراه و با احتساب نقع فراوانی که از آن می تواند حاصل شود در دستور کار آنها قرار گرفته بود. دلیل هم روشن است :‌از یک طرف ٬ رهبران جنبش سبز ٬‌هر دو از نزدیکان به خمینی بوده اند و بزرگ کردن خمینی و آوردن او از ناخودآگاه به خود آگاه سیاسی جامعه ٬‌خود به خود مشروعیت بخشی به این دو است. از طرف دیگر٬ رهبری مدتهاست که چندان خوشنود نیست که تا ابد زیر سایه خمینی باقی بماند و از لحاظ قداست و ابهت در رده پایین تر از او قرار داشته باشد و به عنوان مثال نگاه کنید به همین داستان امام خواندن او توسط وزارت ارشاد که اتقاقا بلافاصله بعد از شکست سناریوی عکس مطرح شد.  به هر حال روز جمعه بر همگان آشکار بود که سناریوی عکس دیگر یک کارت سوخته است که بازی کردن با آن تنها خسارت بیشتر به همراه خواهد داشت.  بدین ترتیب ٬‌بلافاصله جستجو برای یافتن یک مفر دیگر آغاز شد . از یک طرف با موضع گیری های کودکانه لاریجانی قضایی تهدید ها شکل جدیدی به خود گرفت. از طرف دیگر با اطلاعیه که از طرف سازمان قضایی نیروهای مسلح در تایید بخشی از جنایات کهریزک منتشر شد ٬ تلاش برای تکرار سناریوی قتل های زنجیره ای سال ۷۷ آغاز شد. سناریویی که طی آن ٬ با قبول اینکه اشتباهات و جنایاتی صورت گرفته ٬  با برخورد با یکی دو نفر از چهره های نام آشنا و منفور سعی در نشان دادن چهره ای عادلانه از نظام در پیش افکار عمومی دارد. غافل از اینکه جه ابعاد گستردگی اطلاع رسانی در مورد جنایات بعد از انتخابات ٬‌چه حساسیت جامعه در مورد مساله و ورای اینها ٬‌جه عمق نارضایتی و درک قائم به فرد نبودن جنایاتی از قبیل آنجه در کهریزک روی داد در جامعه ٬‌این دوره را بسیار متفاوت با سال ۷۷ می کند و بسیار بعید به نظر می رسد که داروی مصلحت نظام این بار بتواند چندان چاره ساز باشد.

به هر تقدیر٬‌ در آستانه روزهای حساس محرم ٬‌سردرگمی  و خستگی و استیصال در میان کودتاچیان بیش از هر زمانی به چشم می خورد و حضورگسترده  سبزها می تواند این سردرگمی را به از هم پاشیدگی مبدل سازد.

2 responses to this post.

  1. Posted by نارون on دسامبر 20, 2009 at 6:20 ق.ظ.

    مطلب بسیار پخته، گویا و ظریفی بود.
    با تشکر از نویسنده محترم

    پاسخ

  2. Posted by پویا on دسامبر 20, 2009 at 6:38 ق.ظ.

    شعار جدید » خامنه ای رهبر نیست دشمن او ابتر نیست «

    پاسخ

بیان دیدگاه